مقدمه
استارتاپ های امروزه بیش از هر زمینه دیگری برای ورود استعدادهای جوان دارای ایده و توان فنی به بازار کار و فعالیت حرفهای مناسب هستند. ایدههای جدیدی که میتواند به سرعت به محصول مورد نیاز جامعه تبدیل شود کم نیستند اما یافتن آنها ساده نیست. RFID به عنوان یک حیطه غنی و سرشار از کاربردهای جدید و مورد نیاز جامعه، دریچهای فراخ به روی استارتاپ ها گشوده است.
البته ورود بی محابا و حساب نشده به حیطه فعالیت رادیوشناسه (RFID) ممکن است برخلاف انتظار، به شکست و سرخوردگی از آن بینجامد. این مهم در مقالهی دیگری با عنوان “علل عدم موفقیت پروژههای RFID در ایران” در وبسایت شرکت آسانرمافزار بررسی شده است. پیش از ورود به بحث لازم است اشاره شود که اظهار نظر در هر حیطهی تخصصی مانند رادیوشناسه برای ورود استارتاپ ها، نه تنها نیازمند به دانش است بلکه نیازمند به تجربه و شناخت از محیط (شرایط کسب و کار کشور) نیز هست و نگارنده این مقاله، موضوع را بر اساس تجربه فعالیت حرفهای بیش از ده سال در زمینه رادیوشناسه در بازار ایران و همکاری با دهها شرکت خارجی و عرضه خدمات به صدها شرکت داخلی و دخیل بودن در هر شش حیطهی نرمافزار، سختافزار، شبکه، امنیت و نصب و راهاندازی و آموزش RFID تدوین نموده است.
گام اول: انتخاب صنعت مناسب
این مهمترین موضوعی است که تازهکارها به آن دقت نمیکنند. اما بر اساس یافتههای محققینی که در زمینه پذیرش و تطابق فنآوری اطلاعات فعالیت میکنند، فنآوریهای جدید مانند رادیوشناسه احتمال بیشتری در توسعه به صنایع آشنا دارند. به عبارت دیگر بهتر است با صنایعی که فرد با آنها آشنایی بیشتری دارد شروع کند تا یک زمینه نو و ناآشنا. فردی که در یک صنعت مانند صنایع چوب درگیر بوده و چالشها و نیازهای آن را بهتر میشناسد، بهتر میتواند رادیوشناسه را برای استفاده در آن تطبیق دهد. برعکس، اگر شما چیزی از صنایع چوب نمیدانید و میخواهید راهکاری جدید مبتنی بر RFID برای ایجاد ارزش، ارائه کنید، ممکن است به سادگی در آن موفق نشوید.
گام دوم: یافتن سختافزار مناسب برای یک مسأله
تولید کنندگان سختافزار، تگ و ریدر را صرفا به دلیل فروش عرضه میکنند و خارج از توان یا برنامه خود، چیزی نمیفروشند، این ارائه دهندگان راهکار هستند که تعیین میکنند چه تگ و چه ریدری برای چه کاربردی به چه شکلی و با چه روندی استفاده شوند. اگر قرار است راهکاری برای داروسازی یا پزشکی ارائه دهید، باید تگی بیابید که در محیط مرطوب قابل استفاده باشد و همچنین ریدری که قابل استفاده در محیط بیمارستانی باشد و هر دو قابل ضدعفونی باشند. بدین ترتیب لازم است سختافزار مناسب در دسترس نیز به عنوان بخشی از راهکار، لحاظ شود. یک راهکار مدیریت خشکشویی بایستی به نیازهای برآورده نشده یک خشکشویی دستی، توجه کند و در عین حال با کمک سختافزار مناسب، با کمترین تغییر و تاخیر در روند، بیشترین سود را به آن مجموعه عرضه کند. ممکن است استفاده از تگهای دکمهای (Laundry Tags) نیاز باشد یا به هر مشترک یک کارت اشتراک هوشمند داده شود یا ….
گام سوم: شروع ساده
هر چقدر خود را درگیر مسایل فنی پیادهسازی سختافزاری کنید، دشواری مسأله بیشتر خواهد شد. به عبارت دیگر اگر قرار باشد یک راهکار برای کنترل تردد خودرو برای یک مکان دارای راهبند، ارائه دهید، ممکن است نیاز به حسگرهای اضافی برای تشخیص عدم توقف خودرو در زیر راهبند برای جلوگیری از خسارت احتمالی، داشته باشید. یا حتی استفاده از Loop Detectorبرای تشخیص حضور خودرو در پشت راهبند یا شمارش تعداد خودروهای عبوری نیز لازم شود. در این حالت مجبور به بهکارگیری سختافزار اضافی و پیکربندی ترکیبی خواهید شد که علاوه بر افزایش هزینهها، پیچیدگی و زمان تحویل محصول را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. در حالی که ارائه همین راهکار کنترل تردد خودرو در یک پارکینگ عمومی که به کیوسک نگهبانی مجهز است، بی نیاز از سختافزارهای جانبی پیچیده، بخشی از عملیات را بر عهده اپراتور میاندازد و در عین حال، هنوز مزایای مهمی برای بهکارگیری دارد.
یک مثال دیگر میتواند راهکار مدیریت کتابخانه مبتنی بر فرکانس UHF باشد. درین راهکار باید برای خوانده شدن همزمان چندین تگ و عبور همزمان چندین تگ از یک گیت با زوایای مختلف نسبت به آنتن و با حضور متنوع عامل انسانی، چاره اندیشید. در حالی که یک نرمافزار سادهی امانت کتاب ممکن است فقط از یک ریدر میزی (Desktop Reader) کمک بگیرد و بقیه مسایل را به سادگی حذف کند. محصولی سادهتر و ارزانتر برای مکانهای کوچکتر، برای شروع، بهتر است تا یک سامانه پیچیده با امکانات مختلف و متنوع برای نهادهای بزرگ.
گام چهارم: تمرکز بر آنچه کمتر در دسترس است
سختافزار را تقریبا همه میتوانند تهیه کنند. مشتری نیز در یک سامانه ترکیبی مشتمل بر سختافزار و نرمافزار، نگاه ویژهای به آنچه به صورت ملموس خریداری میکند دارد. یعنی سختافزار دارای شهود بیشتری برای مشتری است. حال اگر یک سامانه دارای سختافزار مختصر و ساده باشد اما عملیات نرمافزاری آن قوی باشد، شانس بیشتری برای پذیرش در جانب مشتری دارد. مثلا یک سامانه کنترل خط تولید که جعبههای عبوری از هر گام در خط تولید را شمارش میکند میتواند امکانات نرمافزاری متنوعی به مدیران تصمیمگیر عرضه کند که بتوانند علاوه بر کنترل کالا در خط تولید و از آمارهای اضافی مفید مانند میانگین زمان تولید هر محصول، میانگین زمان تاخیر هر گام در خط تولید، بیشینه تاخیر در خط تولید، بیشترین تعداد محصول تولیدی در خط و … نیز مطلع شوند. استفاده از داده کاوی در بسیاری از نرمافزارهای کنونی سبب غنیتر شدن آنها و تمایل بیشتر مشتری به آنها میشود.
پیام دیگر این بند، آن است که هرچقدر که میتوانید از خلاقیت و توان برنامهنویسی خود مایه بگذارید تا سختافزار ارزانتر و مختصرتر تمام شود و مشتری بیشتر به حل مشکلش فکر کند تا خرید تجهیزات. در این حالت شما بازار رقابتی را به نفع خودتان هدایت میکنید.
گام پنجم: عرضه به بازار هدف مناسب
راهکار را به کسانی که مشتاق آن هستند عرضه کنید. طبعا شرکتهای درگیر در چاپ و نشر، در نمایشگاههای مربوطه حضور خواهند یافت و اینجا جایی است که یک استارتاپ دارای راهکار هوشمند RFID در صنعت چاپ، باید به دنبال مشتریان بالقوه باشد. به همین ترتیب، یک شرکت عرضه راهکار در صنایع دارویی، بایستی به دنبال همایشهای و کنفرانسهای مربوطه جهت عرضه محصول مبتنی بر RFID خود باشد.